Malāẕ al-Kalimāt |
Common terms and phrases
آب آخر آمده آنرا اردو است افت الحیوان ان انت عربی او اور اول و سکون ای این با الف باشد بافت بالضم بالفتح بروزن بزرگ بسیار بصورت بضم اول بفتح اول بمعنی بنی بود به بی بین بینی پر تا تجنیس تحتانی تشدید تنیس جمع جمله جیم چیزی خود دال دو دیگر رای مهمله رشیدی رو زمین ساکن ست سر سکون ثانی سین شتر شد شدن شده شود شهر شیر شین عربی از قاموس عربی از کشف عربی از منتخب علی فتح فصل فوقانی قاف کا کاف کان کردن کسر کسی کنایه کنند کننده که کی گوین گویند لام لغت عربی لغت فارسی لفت لفظ لنت ما مبنی متخب مجله مجمه مجهول محمد مرد معجمه معروف معنی مفتوح منی موحد موقوف مهله مهمله می مین مینی نام نفت عربی نفتح نون نه نیز وزن وسکون وفتح وقت ها های هر هم یا یعنی یک