تذكرۀ نصر آبادى |
Common terms and phrases
آب آتش آمده آنجا آید است که اصفهان افزوده اگر ام اما اند او ای ایران ایشان این بیت با باشد بس بسیار بعد بلبل بود بوده به اسم بی بیک بین دو ستاره پادشاه پر پیش تا تاریخ تذکره تو جا جان جهان چشم چنانچه چند چو چون حال حسن خاک خالی خان خانه خدمت خط خود خوش خون خویش دارد داشت داشته دست دل دلم دیده دیگر راه رباعی رفته روز روی زمان سال سخن سر شاه شب شده شعر شعرش این است شمع شود شیخ شیراز صد طبعش عالم عبارت بین دو عباس عشق علی غزل فوت شد قصیده کار کرد کرده کس کسی کعبه کمال کند که به گر گردد گفته گل لب له ما محمد مدتی مرا مشهد مصرع ملا می میر میرزا میکند نام ندارد نسخه نظر نظم نموده نمی نه نهایت نیست ولد هر همه هند هندوستان یزد یک TMVH