دستور زبان فارسى ىا آىىن سخن |
Common terms and phrases
آخر آمد آنرا آنستکه آنها آید است که استعمال استعمال شود اسم افعال اگر الف اليه ام امر اند او اول شخص ای این با باشد باید بسيط بعد بمعنی بود بوده به بیان پرویز پس پیش تا تجزیه تذکار ترکیب تو جامد جمع جمله چنانکه چند چنین چو چون حافظ حذف حرف اضافه حرف ربط حروف خانه خود دانا دل دلالت دو دوم دیده ذات ذکر رفت زبان زمان زیاد زیر سر سعدی سوم شخص مفرد شد شده صرف صفت ضمیر عام عبارت عربی علامت غیر فارسی فاعل فردوسی فعل قید کتاب کلمات کلمه کند کنند گاهی گردد گفت گفته گویند ما ماضی مانند مخفف مرکب مستقیم مسند مصدر مضارع مضاف الیه مطلق معرفه معلوم معنی مفعول مگر ممکن است مورد مولوی میباشد میشود نسبت نکره نوشته نه نیز نیست وقتی ولی ها های هر هر گاه هم همان همزه یا یعنی يك یکی یی