زندگى مى گويد اما باز بايد زيست، بايد زيست، بايد زيست / |
Other editions - View all
زندگى مى گويد اما باز بايد زيست، بايد زيست، بايد زيست / Mahdī Akhavān S̲ālis̲ No preview available - 1978 |
Common terms and phrases
آخر آری آمد آنچه آورده آه ازین است اگر ام اما او ای ایمان این چنین این که اینجا با بار باری باز بازهم باشد باید زیست بد بسیار بعد بگویم بود بی رحم بیش بیشتر بینی پر پس پیش تا تر تو جا جان جای جز چرا چشم چنان چند چون چهره چیست حال حتی حق خط خوب خود خورد خوش خوی خویش داد دارد داشت دختر عمو دخو درد درین دزد آقا دست دگر دل دو دیدم دیگر دیگری روز زندان زندگی ساده ست سیا شاتقی شاید شب شد شده شعر شکل شما طاووس فلانی قافیه قصه کار کس که به که می گاه گر گرچه گفته گوش گونه گوید لحظه ليك ما ماجراها مثل مرد مردم مهدی اخوان ثالث می کرد می گفت میدانم نام نثر نمی نه نیز نیست ولی ها های هر هفت هم همچنان همه همین همین تنها هی هیچ یا يك