كالبد شناسي وفيزيولوڙى |
What people are saying - Write a review
We haven't found any reviews in the usual places.
Common terms and phrases
ءمل آنها ا ا اا است ٠ استخوان استكه اعصاب ال اول اين با باشد بايد بدن براى بطرف بناه به بواسطه بوده بين تا تحريك ترشح تشكيل تقسيم تنفس توليد ثم جب جذب جنين حرارت حركات حس حيوان خارج خارجى خلفى خود خون داخل داخلى داراى دارد دست دم دماغ دو ديده ديكرى راست رحم روى زن زند زياد سر سطح سل سلولهاى شدن شده شريان شكل طبقه طحال عا عصب عضلات عل عم عمل غذائى غضروف فوقانى قا قدامى قسمت قلب كا كبد كل كه كي لإ لا لح لست لك لل لم له لها ما مانند مثل مر مربوط مفصل مواد موسوم موشود ميباشد ميشود ميشور ميكردد ميكند ها هاى هر هم همشود هيشود هيكند وارد وجود وراى وريد ولى ويا يا يعنى يك يكى