آهوان در برف |
Common terms and phrases
آبجو آقای آمد آنها اتاق اش افتاد اگر اما اند انگار اوترخت ای این که بار باز بازی باشد بالا باید بچه برمی بعد بنفشه بود که بودم بودند به او بهروز بی بیرون پا پاریس پروانه پشت پنجره پیدا پیش تا تو توانست توی جا چرا چشم چند چیزی حالا حرف حسن خانه خواست خوب خود خودش خیلی داد دارد داشت دانست دختر دست دستش دو دوباره دور دوست دهد دید دیده دیگر راه رفت رفتم رفته رو رود روز روی زد زیر ساکسیفون سر شان شاید شب شده شده بود شود صالح محمد صدای فقط فکر کار کارگردان کردم کرده بود کردی کشید کمی کنار کند کنیم که می گاهی گذاشت گفت گفتم گفته بود لورا ما مثل می شد می کرد می گفت مینا نامه نبود نشسته نگاه نمی نه نیس نیست وقت وقتی ها های هر هم همان همه همین هنوز یا یاسین یک یکی