تابستان ۶۵ |
Common terms and phrases
آب آرام آره آمد آیدا آیدین استکان اش افتاد الان ام اما انداخت انگار او اون ای ایستاده این اینجا بابا باز باشه بالا باید بچه برداشت بریم بعد بلند شد بودم بودند به بی بیرون پالایشگاه پایین پشت پیدا پیش تا تر تکان داد تو توالت توی چادر جا جلوی جوری چرا چشم چشمهایش چند چیزی حالا حرف خاله خانه خب خندید خودش خونه خیلی داد دادم داره داشت درست دست دستش دکتر دو دوباره دور دیگر دیگه راه رفت رفتم رو روز روی زد زدن زده زمین زن زیر سر سرش سی شد شدم شده بود شما صبح صدای طرف عمو منصور فرز فقط فکر کار کردند کرده کشید کنار کنم که کی کیمیا کیوان گرفت گفت ما مامان مثل می شد می کرد می می نگاه کردم نمی نه نیس واسه وقتی ها های هر همان همه همین هنوز هیچ یا یک یکی یه