چشمه آب حىات1953 - 453 pages |
Common terms and phrases
آب حیات آفاق آمد آمده آنها آورد آورده آیا است که افتاد اگر الله ام اند او ای ایران این اینکه با بار باز باشد باید بدست بروی بعد بلند بود که بودند به بهروز بی بیرون پرسید پس پیش تا تمام تو تهران جواب چشمه چند چیزی حاجی سعید حال حرکت خارج خانه خدا خواهد خواهم خود داد داده دارد دارم داشت دست دکتر دل دور دید دیده دیگر دیگری راه رسید رفت روز روی زده زن زیر سال سر سروان سلیمان سه شاه شاید شب شتر شد شدند شده شما شهر صحبت صدیق طاهره فاطمه فرعون فکر قاصد قرآن قرار کار کرد که کردم کردند کرده کرمان کسی کشید کند کنم کویر گرفت گرفته گفت ما مانند مرا مرد مردم معلوم مولا می میرهادی میشد میکرد میکند ندارد نفر نگاه نورستان نه نیست وارد وقتی ولی ها های هر هر دو هم همان همه همین یا يك یکی