Farhang-i Fārsī-Sūʼidī |
Common terms and phrases
آب آمدن آمیز آنها آوردن اتوموبیل اداره اسب است که اسم ام انداختن او اهل ای این اینکه با باد باز بازی بالا بچه بردن برق بعد بمن بند بندی بود بودن به بی پا پر پس پشت پول پیش تا تلفن تمام تو چشم چند چیزی حال حرف خانه خود خوردن خوش دادن دار دارد دارم دست دو دوست دیگر راه رفتن روز روی زبان زدن زمین زن زیر سازی ساعت سال سر سنگ سوئدی سه شخص شد شدن کردن شده شما صدای غیر قابل کار کاری کتاب کرد کردن ه کرده کسی کشی کشیدن کم کن کننده گذاشتن گرفتن گفتن گیری ما ماشین مانند نامه نفر نه نیست وقت ه داشتن ه شدن ه کردن هر هم همه یا يك یہ elek en-ar en-er geom gick gram kemi lägga pengar prep pron räkn sätta sport tiden vard