حتاى مرگ: هفتاد تفسير از "هفتاد سنگ قبر" يدالله رويايى |
Common terms and phrases
آنچه آنها است که اش اگر ام اما انتشارات اند انسان او ای که ایران اینجا بادیه بار باز باشد باید بود به این بی بیرون بیشتر بین پاریس پس پیش تا تازه تمام تن تنها تو تهران جا جای جایی جهان چاپ چند چون چیزی حال حتا حجم حرف حضور خواب خواننده خود خودش دارد درباره دست دو دیگر دیگری ذهن رابطه راه روی رویا زبان زبانی زرتشت زمان زندگی زنده سر سرلوحه سوئد شاعر شاید شد شدن شده است شعر شعر حجم شعرهای شکل شماره صفحه عنوان فاصله فرم کار کرده است کلمه کند که با که به که مرگ گفت ما متن مثل مرا مرده می میان میدهد میرسد میشود میکند میکنم میگوید میگیرد نام نگاه نوشتن نوشته نه نیز نیست واژه وقت وقتی که ولی ها های هر هفتاد سنگ قبر هم همان همه همیشه همین هیچ یا یدالله رویایی یعنی یک یکی