Shahnāmah Hakīm Abū al-Qāsim Firdawsī: az āghāz-i dāstān tā dāstān-i Sīyāvush, Volume 3Muḥammad ʻAlī ʻIlmī, 1956 - Persian poetry |
From inside the book
Results 1-3 of 28
Page 1277
... روم تنگ دارم همی ز لهراسپ دل تنگ دارم همی نیابد گذر او دل او بکاووسیانست شاد بر نژاد مهر چوتنها روم چون کند خواستار چه داند که من چون شدم شهریار ۱۲۰ رفتن گشتاسپ بسوی روم شب تیره شبدیز لهراسپی بیاورد و با زین گشتاسپی بپوشید زربفت و چینی ...
... روم تنگ دارم همی ز لهراسپ دل تنگ دارم همی نیابد گذر او دل او بکاووسیانست شاد بر نژاد مهر چوتنها روم چون کند خواستار چه داند که من چون شدم شهریار ۱۲۰ رفتن گشتاسپ بسوی روم شب تیره شبدیز لهراسپی بیاورد و با زین گشتاسپی بپوشید زربفت و چینی ...
Page 1561
... روم این سخن بیاد آمدش روزگار کهن ٤٠ زعموریه لشکری گرد کرد همه نامداران روز نبرد چو داراب آمد بزرگان روم پرداختند آن همه مرز و ج ۴ ١٨.
... روم این سخن بیاد آمدش روزگار کهن ٤٠ زعموریه لشکری گرد کرد همه نامداران روز نبرد چو داراب آمد بزرگان روم پرداختند آن همه مرز و ج ۴ ١٨.
Page 1562
... روم پرداختند آن همه مرز و بوم ٠ ة زعموريه فيلفوس و سران برفتند گردان و جنگ آوران دو رزم گران کرده شد در سه روز چهارم چو بفروخت گیتی فروز گریزان بشد فیلفوس و سپاه یکی را نبد ترک و رومی کلاه آمدند زن و کودکان شان ببردند اسیر بکشتند چندی ...
... روم پرداختند آن همه مرز و بوم ٠ ة زعموريه فيلفوس و سران برفتند گردان و جنگ آوران دو رزم گران کرده شد در سه روز چهارم چو بفروخت گیتی فروز گریزان بشد فیلفوس و سپاه یکی را نبد ترک و رومی کلاه آمدند زن و کودکان شان ببردند اسیر بکشتند چندی ...
Common terms and phrases
آب آفرین آمد آورد آید ارجاسب ازان ازین است اسفندیار افراسیاب اگر اندر اندرون او اوی ایران این با باد باز بجنگ بخت بد بدان بدو گفت بدین برفتند برو برین بزرگان بسی بفرمود بنزديك بود به بهر بی بیامد پاسخ پدر پر پس پهلوان پیش تا تاج تخت ترا تن تو توران تیره جان جای جز جنگ جهان چنان چنین گفت چو چون چین خود خون خویش داد درد دست دشت دگر دل دو دید راه رای رزم رستم رنج روان روز روزگار روی زال زمان زمین زین سپاه سپه سخن سر سوار سوی شاد شاه شب شد شود شهریار شیر کار کارزار کای کرد کس کسی کشته کند کنون کوه که ای کیخسرو کین کینه گر گرد گرفت گستهم گشت گشتاسپ گنج گودرز گیو لشکر لهراسپ ما مرا مرد میان نام نامداران نامور نامه نبرد نه نیز نیست وزان هر هم همان همه همی هومان یزدان یکی