Artish-i shāhanshāhī-yi Īrān az Kūrush tā PahlavīVizārat-i Farhang va Hunar, 1971 - 268 pages |
Common terms and phrases
آماده آمده آنان آنرا آنها اراده ارتش ایران اسب است که اشکانی افسران اند او ای ایرانیان این با باروت بخش بدست برابر بزرگ بسیار بکار بلند بود بود که بودند به بیشتر پارتی پارسی پارسیان پدید پس پشت پیادگان پیاده پیش پیکره تا تاریخ تخت جمشید تن تهران جامه جنگ افزار جنگ افزارهای جوشن چنین چون چهار خشایارشا خود داده دار دارای داشت داشتند درباره درفش دست دسته دشمن دو دوران دوره ده دیده دیگر دیلمیان راه رده رسته روی زمان زوبین زیر ساخته ساسانی ساسانیان سپاه سپاهیان سر سرباز سربازان سنگ نگاره سوار سواران شاه شاهنامه شاهنشاه شد صفوی صفویان فتیله فرمانده کار کتاب کتاره کرده کلاه کورش گاهی گزنفون ليك مادی مانند مردم موزه موزه بریتانیا می کردند می نویسد میان میشد میشدند میشود نادری نظام نمونه نوشته نیز نیزه ویژه ها های هایی هخامنشی هخامنشیان هر هرودوت هزار هم همه هنگام یا يك یکی یی