Tuzuk-e-Wālājāhi |
Common terms and phrases
آباد آرکات آصف آنکه آنها اتواب اس اسباب است اش الدوله الدين الدین خان الله انگریز او اور اول این با بار باروت باز برادر بعد بن بندر بود به بہادر بے بیان بیگم پادشاه پر پس پسر پیش تا تھا جان جاه جمعیت جنگ چند چون حافظ حال حسین دوست خان حضرت اعلي حضور خاص خاطر خان بهادر خاں خطاب خود خویش داد دار داشت دختر دست دکهن دو دولت دیگر راه رسید رسیدن رسیده روانه روز زبان زمان ساخت ساخته سال سر سراج سردار سرکار سوار سے شدن شده صاحب صد عالم عبد علی علي خان غلام فتح فراسیس فرمود فوج قلعه قوم کا کار کرنل کو کہ کے گردانید گردید گشت لالي لشکر ما محفوظ محمد مذکور مردم مقام ملک موسي مولوی مي میں ناصر نام نامه نایک نتهرنگر نظام نظامت نظر نمود نموده نواب نے والا وغيره وقت ہائے هر هزار ہم ہے یافت يعني یک