فرهنگ پىشوندها و پسوندهاى فارسى: همراه گفتارهائي در بارۀ دستور زبان فارسى |
Common terms and phrases
آخر آمده آنها آواشناسی است که اگر الف امروز ان اند او ای این باشد بجای برهان قاطع بسیاری بکار بمعنی بوجود بود بوده به بی بیت بیشتر پسوند پسوندهای پهلوی پیش تا ترجمه تصحیح تو تهران جمله واره چاپ چند چنین چو چون حافظ قزوینی حرف حرف اضافه خود دارد دست دستور دکتر دل دلالت دو دیگر زبان فارسی زبانشناسی ساخته سازه سال سر سعدی یغمائی شاهنامه شد شده است شماره شناسی صفت ساز صورت عربی غزل غزلیات غزلیات سعدی غیر فعال فاعلی فردوسی فعل فعلی قدیم قید کار کتاب کرد کلمات کلمه که با گاهی گر گروه گفت گلستان ما مانند مثال مثل مثنوی مجتبی مینوی مجله محمد مرکب مشتق مصدر مصدری معنی مولوی می میآید میسازد میشود میکند نسبت نه نیز نیست نیمه وار ولی ویس و رامین ها های هر هم همان همه یا یادآوری یعنی یک یکی